اون شب حاجی خیلی نورانی شده بود. همه بچه ها رو بوسید. آفتابه رو برداشت و رفت پشت خاکریز. ناگهان صدای انفجاری بلند شد. آره، حاجی رو مین ریده بود...
چه حرفيه؟مين ضد تانک هم رو اون ساقهايی که ما ديديم اثر نميذاره!!!
چه حرفيه؟
مين ضد تانک هم رو اون ساقهايی که ما ديديم اثر نميذاره!!!