آن قطب قبله، آن قرطاس الوجود مجله، آن بوجود آورنده مکتب، آن خواهنده هر چیز با صدای بلند، آن نوجوان بزرگ، آن بوجود آورنده تجمعات در سایزکوچک و بزرگ، آن شکافنده ؛
آورده اند که روزی سر به بالین نهاد و لرزشی شدید در ماهیچه احساس کرد. بعد از آن دوستان را گفت که خواهم تغییر مکتب دهم، هر چه او را گفتند این چه خیال است، در او موثر نیفتاد. گفتند که این چه باشد گفت پوست اندازی از برون، خواهم که انجمن نوی در حمایت از کپیتانهای بیکار به راه اندازم، باشد که سبب مسرت اقربا گردد.
این بگفت و دیگر اثری از او نیافتند.........................