وقتی رفت تازه فهمیدیم که رفته ٬ تازه فهمیدیم که جاش خیلی خالیه ٬ فهمیدیم که دیگه رفته ....................................................................
تا اینکه یه روز تو سایت فردوسیها ٬ یه چیزی نظر همه رو به خودش جلب کرد.............
یه نوشته ٬ یه یادداشت..... آره اون داره میاد ......آره خودشه
.....
همه خوشحال شدیم
.... ساعدی جان
خوش آمدی.....
..... باز هم از خودت خبر بده .....از شیرین کاریهای اصغر آقا هم برامون بگو...